يازدهم آذر 93
خداجوووونم شكرررت
خب عزيزدلم اين روزا واقعا فرصت نميشه بيام و برات از شيرين كاريات و بقيه كارات بنويسم. هواهم خيلي سرد شده امرو ز صبح برف ميباريد و نميدونم ادامه داره يا نه . شماك لالاكردي منم كنارت دراز كشيدم و اومدم تا يكم برات بنويسم. خيلي بزرگ شدي خيلي وقته حرف ميزني الان ك جمله ميسازي و خيلي خوب حرفتو ميزني جالبه كبعضي كارارو ك نميخاي انجام بديم سريعا نه ميگي و انجامم نميدي. دندوناي پايينت دراومدن و نيشاي بالا و پايين نيش زدن دندون اسيابتم دراومده و هردفعه كلي اذيت ميشي برا دندون چن روزه حيابي پاتسوخته بود بخاطر همين دندونات ك كرم ميزنمو بهتره. با پسر همسايمون شايان اين روزا هم بازي شدي ك بيشتر اوقات كتكت ميزنهبعضي روزام تو ميزنيش . تا مياد بالا و ميره تواتاقت كلي جيغ و دادو گريه و اصلا هم وسيله نميدي البته بستگي داره بعضي روزام خيلي خوبين باهم خلاصه داستاني دارين باشماها.دلم غش رف واسه كيان دخملم . كيان كلي بزرگ شده خاله ب قربونش ميخنده بازي ميكنه الان دلم براش تنگ شدددددد