بيست وسوم اذر93
خداجونم شكرت. سلام عشق مامان خوبي دخملم؟؟؟؟ عزيزدلم فقط اومدم برات چند خطي بنويسمو برم لالا. از شيطنتت هرچي بگم كمه خيلي خيلي شيطوني و زبرو زرنگ. اين چت روز تا تونستي ليوان شكوندي يني ب معناي واقعي شدي دختري از جنس خطر . حتي پنج ثانيه هن نميشه تنهات بذارم . خلاصه بگذزيم اومدم بنويسم ك امشب اولين شبيه ك تو تخت خودت خوابيدي و واضحتر بگم از مامان جاتو جدا كرديم. هم خوشحالم ك بزرگ شدي و رفتي سرجا خودت همم ناراحتم اخه من خيلي بت وابسته شدم نميدونم تو چي بودي ك بااومدنت منو كلا ي آدم ديگه كردي عواطفم احساساتم خيلي جريحه دار شدن و مني ك يادم جدي بودمو كمتر احساساتم و دخيل روابطم ميكردم حالا بالعكسش شدم بيشتر اون جنبه احساسي موضوعاتو ميبينمو درك ميكنم خداياشكرت . اها تا يادم نرفته اينم بگم امروظهرهم اولين بار بودك مسواك زدي خوشگلم خوبم استقبال كردي. دوست دارم خيلي خيلي. مامان بره لالا ك صبح خروس خون بالاسرمن بيدار نيشيو منو بيدار ميكني. شبت بخيررررر عشقمممممم