آنیتا جوونمآنیتا جوونم، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره

آنیتا دختر گل مامان و بابایی

نهم بهمن92

1392/11/9 20:37
نویسنده : مامان آنیتا
134 بازدید
اشتراک گذاری
خدایا شکرررت!!!! دخترنازمممم عاشقتم . این روزا شیونی شدی برا خودت . چهاردست و پا میری و همه جارو فتح کردی . یا زیر میز نهارخوری میری یام وسط اشپزخونه . ولی اکثر مواقع تو اتاقت کنار وسایلت میشینی و بازی میکنی فدات بشم من . امروز هوا عالی بود خاله جون اومده بود اینجا تا شما گل خانوم و نگه داره تا من بتونم استراحت کنم البته مامانی از روز شنبه ک رفتمو دندونم و تخلیه کردن درد ک شدید داشتم بماند تو کام دهنم ابسه زده ک خیلی اذیتم کرده بازم خدارو شکرررر همیشه بداز بدتر هم وجود داره. خلاصه خاله جون اومد ولی اینقد هوا خوب بود ک نشد نریم بیرون سارافون خوشگلتو تنت کردمو رفتم دردراااا عزیزدلم . عاشق بیرون رفتنی یکم باد میومد ی ادا اطواری برامون درمیاوردی ک هران دوست داشتم بخورمت فقططط عشقمی خوشگلکم. الانم ناز مامان نشسته ای داری تی وی میبینی . ای وای من تو دخنتم چسبه نواریه خخخخخ. چی ک نخوردی شیطون من.فرصت کنم عکسای امروزتم برات میذارم هرروز ک میگذره خوشحال تر از بودنت درکنارمونم . یاد گرفتی مامان میگی بابا نه و خیلی جالبه من هفته پیش داشتی میرفتی دست بزنی ب میز ال سی دی منم دعوات کردمو گفتم نه چند بار هم گفتم شما م نشستی گریه کردی و اشک میریختی ولی من بازم گفتم نه. ازاون روز دیگه سمتش نمیری. و هرزمان نزدیک چیزی میشی میگی نههه نهههه من قربون درک و شعور دخترم شممم. این روزا کلی برام میرقصی چند مدل یاد گرفتی. دستتو ب جایی میگیری و بلند میشی. فدات شم موش مامان. دوست دارم
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان بهنود و بهناز
14 بهمن 92 11:42
وای خدا بهناز من یه روز بعد از آنیتا جون دنیا اومده خیلی شبیه کارای آنیتا رو میکنه حتما بیا در ارتباط باشیم