شانزدهم آذر92
دخترنازم فردا سالگردازدواج من و باباجونهههه. چشم بهم زدیم هشت سال گذشت. خدایا شکرت ک هیچ وقت تنهامون نذاشتی شکرت ک اون وقتایی ک خیلیا دلمونو شکستن کنارمون بودی و با لبخندت مارو ب ارامش دعوت کردی. شکرت ک همیشه وجودت تو ذهن و جونمونو زندگیکون پررنگ بوده و هست البته نه اون مدلی ک خیلیا تظاهرمیکنن. امسال اولین سالیه ک دخترم کنارمون بود واقعا عالی بود و ب یلدماندنی و البته اولین سالیم هست ک خاله شدم ک باز این هم تاثیر زیادی رو این قضیه و پرفکت ترشدنش دارشتههههه خدایا ی جمله میتونم بگم اونم مثه همیشه شاکرتم . دوست دارم
دخترم سرشبی رفتم بیرون سه تایی وای ک نمیدونی عجب شیطونو خوردنی شدی تو مسیر دایم با لبو دهنو زبون بازی کردی ای مادر بفدات عسیسم عاشقتمممممممم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی