آنیتا جوونمآنیتا جوونم، تا این لحظه: 11 سال و 5 روز سن داره

آنیتا دختر گل مامان و بابایی

بيست و يكم شهريور ٩٣

1393/6/20 23:01
نویسنده : مامان آنیتا
200 بازدید
اشتراک گذاری

خداجووون شكرررت . عزيزدلم اينقد شيرين شدي ك نميدونم از كدومش برات تعريف كنم. پريروز اسم خودتو گفتي و امشب هم خيلي سليس و راحت چندين بار اسم خودتو صدا زدي قربونت بشه مامان. كلمه زياد ياد داري ب جمله رسيده حرفات. امروز صبح براي اولين بار سلام كردي خيلي هم شيرين. تاچشاتو باز كردي و باباجونو ديدي خنديدي و دو بار با صداي بلند سلام كردي منو باباجون مرده بوديم از خندههههه. كلمه هايي ك ميگي آم يعني به به و خوراكي . زهرا. مامان جون . باباجون. جي جي. ... ام بده . بيا بگير. بگير ديگه، بدوبياااا اومد. و....  امروزاينجا بابچه هاي همسايه هامون خيلي بازي ميكني با هستي جون شايان جون زهراجون بهارجون خلاصه كلي دوست داري و كلي هم دختر اجتماعي هستي. دغدغه هاي اين روزات باززي با سطل برنجه و هردفعه ي مشت برنج تو اشپزخونه ميريزي . تا چشم چپ ميكنم رفتي سر كشوهاي دراور و لباسارو ريختي بيرون علاقه زيادي ب لباساي من داري و ميپوشيشون و خيلي وقتام لباس تنمو درمياري چون همون و ميخاي. دوهفتس شير شبتو گرفتم و موفق بوديم اگه بخاي شير ميدم ولي جالبيش اينجاس خودتم نميخوري شبا. هفته پيش تولد من بود و چن شب پيش تولد باباجونوون ماخدارو هزاران مرتبه شاكريم ك شما دسته گلو ب ما داده و مارو لايق دونسته خدايا شكرررررت. باور كن اصلا وقت نميكنم بيام اينجا قبلا زيادتر ميومدم الان وقتي آي پدو دست من ميبيني گريه ميكني ك بت بدم مم كمتر ميام ك نبيني برا چشات خوب نيس خانومي. قطره هاتم مرتب ميدم و خيلي هم ناراحتي از اين بابت دوسشون نداري. دوتا دندون بالاداري سه تا پايين چهارميشم دوماهه ميخاد دربياد ولي خبري نيس فعلا . ده روزه هوا خنك شده شبا سردمونرميشه ولي شما عاشق اين خنكيو سرمايي عشقممممم. خيلي دوست دارم از خدا ميخام برام سالم نگهت داره آمين ماماني برم لالا ك حسابي خستم. خواب شبتم مثه قبله ساعت هشتو نيم تا نه ميخابي و صبحام هفت اينا بيداري. خواباي رنگي ببيني عشق مامان ي مااااااااچ گنده براااات . 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)